حسابی= محمد حسابی خسته شده بود
برخیز= عطار به محمد گفت برخیز و جلو تر بنشین
نسخه= محمد کتابی را گرفت که نسخه ای از کتاب اسرارنامه ی عطار بود
تقریبا= در تمام شهر تقریبا همه پدر محمد را میشناختند
دلتنگ= محمد برای بلخ هم که زادگاهش بود دلتنگ میشد
غروب = محمد از غروب زبیا و هوای دلپذیرش لذت می برد
مشغول= محمد انقدر مشغول خواندن بود که متوجه نشد پدرش رفته است
دلپذیر= همه از هوای دلپزیر نیشابور سخن میگفتند
معرکه یادت نره😎🖤
حسابی= امروز غذا حسابی خوشمزه بود.
برخیز= وقتی معلمت را دیدی از جایت برخیز و به او احترام بگذار.
نسخه= من امروز نسخه ی جدید بازی ام را بروز رسانی کردم.
تقریبا= فردا تقریبا برای ناهار پیش دختر عمه ام میایم.
دلتنگ= من دلتنگ عمویم هستم.که از من دور است.
غروب= غروب که بود، بچه ها داشتند فوتبال بازی میکردند.
مشغول= ذهن من مشغول فکر کردن است.
دلپذیر= مدرسه در کنار دوستان خیلی دلپذیر است.
معرکه بده
بخدا همشو خودم نوشتم
جون هر کسی دوست داری معرکه بده😇😇
✅ جنس تنه:
ABS – پلاستیک
✅ 4 حالت پاشش اب:
افزایش فشار ، مخلوط ، مه پاش ، ماساژور سیلیکونی
✅ قابلیت های دیگر:
شانه سیلیکونی برای بدن و پوست سر
🏍 ارسال رایگان
✅ نصب بسیار آسان
✅ گارانتی تعویض و برگشت
🏠 پرداخت هزینه موقع تحویل کالا
🔴قیمت فقط 499 هزار تومان